۱۳۹۹ دی ۲۶, جمعه

زدن

 

زدن: شکار کردن (دو آهو زدم)
زدن: دزدیدن (کیفش را زدند)،
زدن: کم کردن (صد تومان از حقوقم زدند)،
زدن: بازی کردن (یک دست شطرنج زدیم)،
زدن: نوشیدن (بعدش عرق زدیم)،
زدن: دود کردن (یک بست تریاک زدیم)،
زدن: ناگهانی در آمدن (پنجره را که باز کردم، سوز و سرما زد تو)،
زدن: با شتاب رفتن (زد به کوچه)،
زدن: پیش آمدن (زد و یک روز بازرس آمد)، ا
زدن: ز مسیر منحرف شدن (به بیراهه زدن، به کوه زدن)،
زدن: جدی اقدام کردن (حسن می زند تا کار به تری پیدا کند)،
زدن: بدبخت و بیچاره کردن(او را خدا زده است)،
زدن: گزیدن مار یا عقرب یا زنبور

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جملۀ پرسشی تاکیدی

  جمله پرسشی تاکیدی جمله پرسشی تاکیدی یک نوع جمله سوالی است که در حقیقت پرسشی در آن مطرح نیست. بلکه شکل پرسش ، نکته ای را که در جمله است ت...