14 - اسم جمع
اسم جمع به کلمه ای می گوییم که در ظاهر مفرد و در معنی جمع باشد.
اوزده تک اما معنی ده بیردن آرتیق اولان سؤزلره اسم جمع دییرلر.
مانند :
مردم ، لشکر ، گله ، جماعت ، قوشون ، سورو
*
در نوشتن مطالب این وبلاک از کتب درسی وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران و کتاب دستور زبان فارسی نوشته دکتر حسن احمدی گیوی و دکتر حسن انوری و بهزاد بهزادی و ... بهره می گیرم . معلم بازنشسته آموزش و پرورش هستم.
14 - اسم جمع
اسم جمع به کلمه ای می گوییم که در ظاهر مفرد و در معنی جمع باشد.
اوزده تک اما معنی ده بیردن آرتیق اولان سؤزلره اسم جمع دییرلر.
مانند :
مردم ، لشکر ، گله ، جماعت ، قوشون ، سورو
*
13 - اسم جامد و اسم مشتق
اسم از لحاظ بودن و نبودن بن فعل به دو گروه تقسیم می شود. 1 – اسم مشتق 2 – اسم جامد
اسم مشتق : اسمی را مشتق می گوئیم که با بن ماضی یا مضارع فعل فارسی شاخته شود و یا این که یکی از اجزای آن ، بن فعل باشد.
مانند :
ناله ( مصدر این اسم ، نالیدن و بن مضارع آن نال است که با اضافه کردن ه اسم مشتق آن ساخته می شود.)
گفتار ( گفت بن ماضی گفتن است که با اضافه کردن ار ، اسم مشتق آن ساخته می شود. )
دانش با مضارع فعل دانستن ساخته شده است.
خنده با مضارع فعل خندیدن ساخته شده است.
گفتار با بن ماضی فعل گفتن ساخته شده است.
*
اسم جامد : اسمی است که در ساختمان آن بن فعل فارسی وجود نداشته باشد.
مانند : دستور – رخسار – شاخسار – گلاب
12 - اسم فاعلی
اسم فاعلی به اسمی می گوئیم که علاوه بر اسم ، فاعل بودن آن اسم را نیز بیان می کند .
10 - اسم معرفه
اسمی است که نزد شنونده یا خواننده شناخته و آشنا باشد.
مانند : احمد قرآن می خواند.
اسم های معرفه در زبان فارسی علامت ندارند و این بی علامتی، خود علامت معرفه بودن آن اسم است.
مهمترین اسامی معرفه :
1 – همه اسامی خاص
مانند : اصفهان – شیراز
2 – موصوف صفت های اشاره ( این ، آن ، چنین ، چنان ، همین ، همان )
مانند : این کتاب – آن رادیو – چنان حرف – چنین کار – همین حرف – همان نوشته –
3 – اسم جنس ( اسمی که شامل افراد یک جنس باشد.)
مانند : شتر – گاو
4 – مفعول وقتی که همراه با « را » باشد.
مانند : کتاب را آوردم .( در اینجا کتاب معین است. )
5 – اسامی که مضاف یکی از اسامی معرفه یا ضمیرهای شخصی و مشترک اشاره باشند.
مانند : دوست من – شهر کتاب – خانه لیلا
6 – با قرینه لفظی و معنوی
مانند : کتاب از دستم افتاد
*
11 - اسم نکره
اسمی که برای شنونده یا خواننده آشنا نباشد آن اسم را نکره می گوییم.
مانند : مردی کتابی می خواند.
اسم های نکره به صورت های زیرمی آیند :
1 - « ی » در آخر اسم
مانند : بادی – مرغی – روزی
2 - « یک » در اول اسم می آید.
مانند : یک تشابه – یک اسم
3 - « یک » در اول و « ی » در آخر اسم
مانند : یک
جائی خوانده بودم.
*
9 - اسم مصغر :
به اسمی که مفهوم کوچکی را می رساند ، اسم مصغر می گوییم. نشانه اسم مصغر در زبان فارسی « چه » و « ک » و « و » است.
مانند: دخترک ( دختر کوچک ) – بازارچه ( بازار کوچک ) – خوجو ( خواجه کوچک )
بعضی وقت ها
اسم مصغّر نشانه تحقیر است. مانند: مردکه – زنکه
بعضی وقتها اسم مصغّربه منظور ترحّم می آید. مانند: طفلک
جمله پرسشی تاکیدی جمله پرسشی تاکیدی یک نوع جمله سوالی است که در حقیقت پرسشی در آن مطرح نیست. بلکه شکل پرسش ، نکته ای را که در جمله است ت...