۱۳۹۹ آبان ۱۵, پنجشنبه

کلمه

انواع کلمه

در زبان فارسی هفت نوع کلمه وجود دارد :

اسم ، فعل ، ضمیر ، صفت ، قید ، حرف و شبه جمله ( صوت )

شیشه شکست .

علی وارد اتاق شد .

سیمین خندید .

در دوجمله بالا ، هریک از اینه یک جمله خبری است . ما می توانیم هر یک از این جمله ها رابه وسیله پرسش و پاسخ  به دو قسمت تقسیم کنیم .

چه شکست ؟ شیشه .          چه کسی وارد اتاق شد ؟ علی      چه کسی خندید ؟ سیمین .

قسمت اول جمله ما ( شیشه ، علی ، سیمین ) کسی یا چیزی است که درباره آن خبری می دهیم .

( شکست ، وارد اتاق شد ، خندید ) خبری است که درباره قسمت دوم می دهیم .

 *

نهاد : قسمتی از جمله است که درباره آن خبری می دهیم .

گزاره : خبری است که درباره نهاد می دهیم .

قسمت اول جمله ما گروهی از کلمه ها را تشکیل داده اند که به آنها اسم می گوئیم .

اسم : اسم کلمه ای است که برای نامیدن کسی یا چیزی یا حیوانی و اشیائی به کار می بریم و می توانیم امری را به آن نسبت دهیم .

*

قسمت دوم جمله ما گروهی است که آنها را فعل می نامیم .

فعل : فعل کلمه ای است که انجام گرفتن یا انجام پذیرفتن کار یا داشتن و یا پذیرفتن حالتی را در زمان حال یا آینده و یا گذشته بیان می کند .

*

در جمله های « علی وارد اتاق شد .»  « شاگردان آمدند. » می توانیم به جای کلمه علی « او » و به جای شاگردان « آنها » بگذاریم .

مانند :  او وارد اتاق شد .  آنها آمدند .

« او » و « آنها » در این جمله ها به جای اسم نشسته اند و با آوردن این دو کلمه دیگر خود اسمها را نمی آرویم . « او » و « آنها » و کلمه هایی مانند آنها را که جانشین اسم می شوند ضمیر می نامیم .

ضمیر : ضمیر کلمه ای است که به جای اسم می نشیند .

می توانیم وابسته هائی برای اسم بیاوریم و به وسیله آنها خصوصیتهائی را به اسم نسبت دهیم . مانند مثال زیر :

دل نازکم شکست .

کلمه نازک نوع دیگری از کلمه است و به این کلمه صفت می گوئیم .

صفت : صفت کلمه ای است که یکی از ویژگیهای اسم مانند نرمی و زبری ، کوچکی و بزرگی ، زشتی و زیبائی ، .. را بیان می کند .

 

در جمله « شاگردان آمدند» می توانیم وابسته ای برای فعل بیاوریم و بطور مثال بگوئیم: شاگردان آهسته آمدند.

« آهسته » وابسته به فعل است و نشان می دهد که عمل « آمدن » به آهستگی صورت گرفته است. « آهسته » اینجا نوع دیگری از کلمه است که به آن قید می گوئیم.

قید: قید کلمه ای است که فعل را به یکی از مفهومهای زمان، مکان، حالت، تاکید، کیفیت، تکرارو... وابسته می کند. به عبارت دیگر، قید کلمه ای است که درباره فعل توضیحی می دهد .

در جمله «جمشید می نویسد» می توانیم وسیله ای را که جمشید با آن می نویسد بیان کنیم. به طور مثال بگوئیم: جمشید با خودکار می نویسد.

در این جمله « خودکار » وسیله ای است که عمل « نوشتن » را انجام می دهد.« با » کلمه ای است که «حرف» نامیده می شود.

حرف: حرف کلمه ای است که به خودی خود معنی ندارد و برای نسبت دادن و مربوط کردن کلمه ای به فعل یا اجزای جمله به یکدیگر یا به عنوان نقش نما و یا مربوط کردن دو جمله به یکدیگر به کار می رود.

« کاش می توانستیم انسانهای خوبی باشیم »

در این جمله آرزوئی بیان شده است « کاش » احساس و عاطفه ای را بیان می کند و مفهوم جمله از آن به دست می آید . کاش ، افسوس ، مبادا و ... نوع دیگری از کلمه است که به آن شبه جمله می گوئیم.

شبه جمله : شبه جمله کلمه ای است که به وسیله آن حالتهای روحی و درونی خود مانند شادی و غم و درد و آرزو و تاسف و ... را بر زبان بیاوریم .

*

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جملۀ پرسشی تاکیدی

  جمله پرسشی تاکیدی جمله پرسشی تاکیدی یک نوع جمله سوالی است که در حقیقت پرسشی در آن مطرح نیست. بلکه شکل پرسش ، نکته ای را که در جمله است ت...