۱۴۰۳ مهر ۱۸, چهارشنبه

اصطلاهات عامیانه - آ

اصطلاحات عامیانه بین جوانان
آباد:
سرِ حال
آب بندی شدن:
تجربه کسب کردن
آب چرخ کن: دوشِ حمّام
آب خنک خوردن: توی زندان افتادن، هُلُفدونی
آبدوغ خیاری: مبتذل و پیش پا افتاده
آب و روغن چیزی را زیاد کردن: موضوعی را با آب و تاب و مبالغه تعریف کردن.
آب ژیمپو: غذای آبکی بی طعم و مزه
آب زیر کاه: موذی، کسی که در ظاهر آرام و در باطن فتنه است.
آب شنگولی: نوشابه الکلی که موجب شنگول شدن می شود.
آبکش کردن: کسی را با تیر و گلوله مثل آبکش سوراخ سوراخ کردن.
آب و هوا: جنس مخالف ( دختر و پسر)
آبیته: اشاره به تیم فوتبال استقلال که پیراهن شان آبی رنگ است.
آتیش سیگارتیم: کنایه از اردات و احترام به مخاطبمان
آتیشی: عصبانی
آچارفرانسه: همه فن حریف، به کسی گفته می شود که از عهده هر کاری برمی آید.
آچمز: کسی که توی مشکل افتاده و راه پس و پیش ندارد.
آخ جون: به هنگام خوشی از چیزی گفته می شود.
آخی: به هنگام دلسوزی گفته می شود. مثلا آخی! طفلکی!
آخیش: به هنگام راحتی گفته می شود
آدم نیست: فهمیده نیست
آدمِ این کار نیست: از عهدۀ این کار برنمی آید.
آدم آهنی: بی احساس
آدم حسابی: کسی که سرش به تنش می ارزد.
آدم دودی: آدمکی که سیگار می کشد.
آرتیست: آدمی که برای رسیدن به هدفش نقش بازی می کند.
آزار داشتن: مردم آزار بودن
آس زمین زدن: مدرک و دلیل محکم آوردن.
آس و پاس: آسمان جُل، بی چیز
آشغال گوشتتیم: در مقابل تو کسی نیستیم، به منظور ارادت و خشوع گفته میشود.
آش و لاش: کسی که بدنش زیادی زخمی شده است.
آفتاب بدم خدمتتون: به کسی می گویند که به هنگام سایه عینک آفتابی زده است.
آف ساید: عجیب و غریب و مسخره
آفیس: توالت
آمارگیر: آدم فضول
آمپرش رفت بالا: خیلی عصبانی شد.
آنتن: جاسوس، خبرچین
آویزون: مهمان ناخوانده، از نظر خرج سربار شدن
از کتاب اصطلاحات عامیانه – نوشته دکتر مهشید مشیری
این کتاب را می توانید از سایت کتابناک رایگان دانلود کنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر