پ
پا از پا برداشتن: حرکت کردن
پا از کفش کسی بیرون کشیدن: از دخالت در امور دیگران دست برداشتن
پا به جهان گذاشتن: به دنیا آمدن
پا به سن گذاشتن: به میان سالی رسیدن
پا به فرارر گذاشتن: گریختن
پا پیش گذاشتن: دست به کار شدن
پا در دامن کشیدن: کناره گیری و گوشه گیری کردن
پا سبک کردن: وضع حمل کردن
پا سست کردن: این پا و آن پا کردن، شک و تردید نشان دادن
پا قرص کردن: موقعیت خو.د را در جایی محکم کردن
پا فشاری کردن: اصرار کردن
پای کوبیدن: رقص کردن
پا گذاشتن: وارد شدن
در نوشتن مطالب این وبلاک از کتب درسی وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران و کتاب دستور زبان فارسی نوشته دکتر حسن احمدی گیوی و دکتر حسن انوری و بهزاد بهزادی و ... بهره می گیرم . معلم بازنشسته آموزش و پرورش هستم.
۱۴۰۴ آبان ۲۵, یکشنبه
واژه ها - پ
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر