۱۴۰۳ شهریور ۵, دوشنبه

صرف فعل - باخماق: نگاه کردن

 صرف فعل باخماق: نگاه کردن

باخیرام: نگاه می کنم

باخیرسان: نگاه می کنی

باخیر: نگاه می کند

باخیریق: نگاه می کنیم

باخیرسیز: ( باخیرسینیز ) نگاه می کنید

باخیرلار: نگاه می کنند

*

فعل ماضی مطلق: این فعل در زمان گذشته به شکل ساده انجام گرفته است.

من باخدیم: نگاه کردم

سَن باخدین: نگاه کردی

او باخدی: نگاه کرد

بیز باخدیق: نگاه کردیم

سیز باخدیز: نگاه کردید

اونلار باخدیلار: نگاه کردند

*
فعل ماضی استمراری: فعلی است که بر وقوع کار در گذشته به طور استمرار و مداومدلالت می کند.
من باخیردیم: من داشتم نگاه می کردم
سَن باخیردین: داشتی نگاه می کردی
او باخیردی: او داشت نگاه می کرد
بیز باخیردیق: ما داشتیم نگاه می کردیم
سیز باخیردیز: شما داشتید نگاه می کردید
اونلار باخیردیلار: آنها داشتند نگاه می کردند

*
فعل ماضی نقلی: فعلی است که در گذشته اتفاق افتاده و ممکن است جنبۀ نقلی و ادامه ای داششته باشد.
من باخمیشام: من نگاه کرده ام
سن باخیبسان: تو نگاه کرده ای
او باخیب: او نگاه کرده است
بیز باخمیشیق: ما نگاه کرده ایم
سیز باخیبسیز: شما نگاه کرده اید
اونلار باخیبلار: آنها نگاه کرده اند
*

فعل ماضی نقلی مستمر: باخاردیم
من باخاردیم: من نگاه می کرده ام
سَن باخاردین: تو نگاه می کرده ای
او باخاردی: او نگاه می کرده است
بیز باخاردیق: ما نگاه می کرده ایم
سیز باخاردیز: شما نگاه می کرده اید
اونلار باخاردیلار: آنها نگاه می کرده اند|
*

فعل ماضی بعید: فعلی است که در زمان گذشتۀ دور انجام گرفته است.

باخمیشدیم: نگاه کرده بودم

باخمیشدین: نگاه کرده بودی

باخمیشدی: نگاه کرده بود

باخمیشدیق: نگاه کرده بودیم

باخمیشدیز: نگاه کرده بودید

باخمیشدیلار: نگاه کرده بودند

*
فعل ماضی ابعد: فعلی است که در زمان بسیار دورو قبل از فعل ماضی بعید انجام گرفته است.
باخمیش ایدیم: من نگاه کرده بوده ام
باخمیش ایدین: نگاه کرده بوده ای
باخمیش ایدی: نگاه کرده بود
باخمیش ایدیق: نگاه کرده بوده ایم
باخمیش ایدیز: نگاه کرده بوده اید
باخمیش ایدیلار: نگاه کرده بوده اند
*

فعل ماضی التزامی: فعلی است که همراه با شک و تردید انجام گرفته باشد.
باخمیش اولسام: نگاه کرده باشم
باخمیش اولسان: نگاه کرده باشی
باخمیش اولسا: نگاه کرده باشد
باخمیش اولساق: نگاه کرده باشیم
باخمیش اولساز: نگاه کرده باشید
باخمیش اولسالار: نگاه کرده باشند
*

فعل ماضی آینده در گذشته ( قرار بود من نگاه کنم)
باخاجاغیدیم: ( قرار بود ) نگاه کنم
باخاجاغیدین: ( قرار بود ) نگاه کنی
باخاجاغیدی: ( قرار بود ) نگاه کند
باخاجاغیدیق: ( قرار بود ) نگاه کنیم)
باخاجاغیدیز: ( قرار بود ) نگاه کنید
باخاجاغیدیلار: ( قرار بود ) نگاه کنند
*

فعل ماضی شرطی
باخسایدیم: ( اگر) نگاه می کردم
باخسایدین: ( اگر) نگاه می کردی
باخسایدی: ( اگر) نگاه می کرد
باخسایدیق: ( اگر) نگاه می کردیم
باخسایدیز: ( اگر) نگاه می کردید
باخسایدیلار: ( اگر) نگاه می کردند
*

فعل آینده

باخاجاغام: نگاه خواهم کرد

باخاجاقسان: نگاه خواهی کرد

باخاجاق: نگاه خواهد کرد

باخاجاغیق: نگاه خواهیم کرد

باخاجاقسیز: نگاه خواهید کرد

باخاجاقلار: نگاه خواهند کرد

*

منفی زمان حال

باخمیرام : نگاه نمی کنم

باخمیرسان : نگاه نمی کنی

باخمیر : نگاه نمی کند

باخمیریق : نگاه نمی کنیم

باخمیرسیز : نگاه نمی کنید

باخمیرلار : نگاه نمی کنند

*
نگاه خواهم کرد: باخاجاغام، باخاجایام ، باخاجام ، باخاجییام ، باخاجییم ، باخاگایام

نگاه کرده بودیم: باخمیشدیق، باخموشدوخ، باخمیشدیخ
آنها: اولار، اونلا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر